-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی
2 دیدی که سخت زردم پنداشتی که مردم آخر چگونه میرد آنک تواش قرینی
3 یا سیدی و روحی حمت فلم تعدنی یا صحتی شفایی لم تستمع حنینی
4 بس احتراز کردم صبر دراز کردم امروز ناز کردم با اصل نازنینی
5 امشب چو مه برآید داوود جان بیاید ای رنج موم گردی گر برج آهنینی
6 شب بنده را بپرسد وز بیگهی نترسد شب نیز مست گردد بینقل و ساتکینی
7 ای ناله چند ناله افزونتری ز ژاله بر بنده کمینه تو نیز در کمینی