- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سنبل باغ رخت غالیه بو افتاده ست شیوهٔ چشم تو بر وجه نکو افتاده ست
2 بادهٔ ناب به دور لب لعلت مثَلی ست کاین چنین در دهن جام و سبو افتاده ست
3 تا رسد با تو به صد آبله گون پای سرشک همه شب گرم دویده ست و به رو افتاده ست
4 از سر زلف و میان تو که رمزی ست لطیف فرق تا مویِ میان یک سر مو افتاده ست
5 قصّهٔ حال من و گشتِ سر کوی بتان از صبا پرس که بر هر سر کو افتاده ست
6 راست از چشم خیالیّ و خیال قد او سروِ بستان ارم بر لب جو افتاده ست