چه خیره می‌نگری از جلال الدین محمد مولوی غزل 224

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا

1 چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا مگر که در رخمست آیتی از آن سودا

2 مگر که بر رخ من داغ عشق می‌بینی میان داغ نبشته که نحن نزلنا

3 هزار مشک همی‌خواهم و هزار شکم که آب خضر لذیذست و من در استسقا

4 وفا چه می‌طلبی از کسی که بی‌دل شد چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا

5 به حق این دل ویران و حسن معمورت خوش است گنج خیالت در این خرابه ما

6 غریو و ناله جان‌ها ز سوی بی‌سویی مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا

7 ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا

8 قرار نیست زمانی تو را برادر من ببین که می‌کشدت هر طرف تقاضاها

9 مثال گویی اندر میان صد چوگان دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا

10 کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا

11 ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا گویا

عکس نوشته
کامنت
comment