-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده هر زمان گوید که چونی ای دل بیچون شده
2 دم به دم او کف خود را از دلم پرخون کند تا ز دست دست او خون دلم جیحون شده
3 نام عاشق بر من و او را ز من خود صبر نیست عشق معشوقم ز حد عشق من افزون شده
4 چونک کردم رو به بالا من بدیدم یک مهی فتنه خورشید گشته آفت گردون شده
5 ذرهها اندر هوا و قطرهها در بحرها در دماغ عاشقانش باده و افیون شده
6 واعظ عقل اندرآمد من نصیحت کردمش خیز مجلس سرد کردی ای چو افلاطون شده
7 پیش شمس الدین تبریزی برو کز رحمتش مردگان کهنه بینی عاشق و مجنون شده