تا چند ای ستمگر تاراج مال از واعظ قزوینی غزل 91

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

تا چند ای ستمگر تاراج مال و جان‌ها؟

1 تا چند ای ستمگر تاراج مال و جان‌ها؟ برخورد بزن دو روزی ای برق خان و مان‌ها

2 چون ناوک فغانم، هردم ز دل نخیزد؟ قد از کشاکش چرخ، گردید چون کمان‌ها

3 باز سفید پیری اینک رسید ز آن رو مرغان عقل و حس رم کردند از آشیان‌ها

4 موی سفید نبود، ما را به سر ز پیری بهر سفید گوییست در پند ما زمان‌ها

5 ما را نماند در کام، دیگر اثر ز دندان این سفره را فشاندیم، زین خورده استخوان‌ها

6 چون پیریم شکسته است در یکدگر ببینید چندین به خود مباشید مغرور ای جوان‌ها

7 واعظ مدار صحبت، اکنون به هرزه‌گوییست در عهد ما خموشی حرفیست بر زبان‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment