تا کی چو باد سربدوانی از شهریار گزیدهٔ غزلیات 93

تا کی چو باد سربدوانی به وادیم

1 تا کی چو باد سربدوانی به وادیم ای کعبه مراد ببین نامرادیم

2 دلتنگ شامگاه و به چشم ستاره بار گویی چراغ کوکبه بامدادیم

3 چون لاله ام ز شعله عشق تو یادگار داغ ندامتی است که بر دل نهادیم

4 مرغ بهشت بودم و افتادمت به دام اما تو طفل بودی و از دست دادیم

5 چون طفل اشک پرده دری شیوه تو بود پنهان نمی کنم که ز چشم اوفتادیم

6 فرزند سرفراز خدا را چه عیب داشت ای مادر فلک که سیه بخت زادیم

7 بی تار طره های تو مرهم گذار دل با زخمه صبا و سه تار عبادیم

8 در کوهسار عشق و وفا آبشار غم خواند به اشک شوقم و گلبانک شادیم

9 شب بود و عشق و وادی هجران و شهریار ماهی نتافت تا شود از مهر هادیم

عکس نوشته
کامنت
comment