- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کی ای شوخ به هر بیخبری میسازی خاک کوی تو منم گر گذری میسازی
2 این هم از آتش سودای تو داغ دگر است که مرا سوختی و با دگری میسازی
3 روشن است این که مرا شمعصفت میسوزی تو به هرکس که قضا را قدری میسازی
4 زلف از چهره برافکندی و معلومم شد که شب تیرهدلان را سحری میسازی
5 گفتهای بنده خیالی هم از اهل نظر است بندهٔ مخلص خود را نظری میسازی