- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا که نماندست کنون طاقت بیداد مرا
2 راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست اشک ازین واسطه از چشم بیفتاد مرا
3 هرگز از روز جوانی نشدم یکدم شاد مادر دهر ندانم به چه میزاد مرا
4 دامنم دجلهٔ بغداد شد از حسرت آن که نسیمی رسد از جانب بغداد مرا
5 آنکه یک لحظه فراموش نگشت از یادم ظاهر آنست که هرگز نکند یاد مرا
6 من نه آنم که ز کویش به جفا برگردم گر براند زدر آن حور پریزاد مرا
7 این خیالست که وصل تو به ما پردازد هم خیالت کند از چنگ غم آزاد مرا
8 گر بگوشت نرسد صبحدمی فریادم که رسد در شب هجران تو فریاد مرا
9 بر سر کوی تو چون خواجو اگر خاک شوم به نسیم تو مگر زنده کند باد مرا