1 پیاده سپه آرای او دویست هزار چو پیل مست و پلنگ نژند و ببردمان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کوس فرو کوفت ماه روزه بیکبار روزه نهان کرد لشکر از پس دیوار
2 بر بط خاموش بوده گشت سخنگوی محتسب سرد سیر گشت ز گفتار
1 بهار تازه دمید ای بروی رشک بهار بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
2 همی بروی تو ماند بهار دیبا روی همه سلامت روی تو و بقای بهار
1 چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
2 خاک را چون ناف آهو مشک زاید بیقیاس بید را چون پر طوطی برگ روید بیشمار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به