- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم گردنده او با همه کس می گردد چون رسد دور به من، خود به هوس می گردد
2 زلف کژباز تو بابنده به صد بوالعجبی پیش می آید هر لحظه و پس می گردد
3 از پی آنکه بگیرد سگ شبگرد مرا فتنه اندر سر زلف چو عسس می گردد
4 جان که پیرامن خال سیهت می بیند عنکبوتی ست که بر گرد مگس می گردد
5 شام تا صبح خیال تو بگردد در چشم کس نگوید که درین خانه چه کس می گردد؟
6 دم نقد از لب تو باد به دست است مرا کز نفس می زید و نیم نفس می گردد
7 خسروا، چون تو گلی را چه کند، آنکه بر غم همه چون باد به دنباله خس می گردد