-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سنبلش برگ ارغوان بگرفت سبزهاش طرف گلستان بگرفت
2 برشکر طوطیش نشیمن کرد بر قمر زاغش آشیان بگرفت
3 دور از آن روی بوستان افروز لاله را دل ز بوستان بگرفت
4 چون شبش گرد ماه خرمن کرد آه من راه کهکشان بگرفت
5 هندوی قیرگون او بکمند قیروان تا بقیروان بگرفت
6 چون زتنگ شکر شکر میریخت سخنش تنگ در دهان بگرفت
7 دل بیمار من بخونخواری خوی آن چشم ناتوان بگرفت
8 آتش طبع و آب دیدهٔ من همچو باد صبا جهان بگرفت
9 خواجو از جان خسته دل برداشت زانکه بی او دلش ز جان بگرفت