1 اسم او گنج است و عالم چون طلسم در طلسمش یافتم این گنج اسم
2 این طلسم و گنج باشد در ظهور در حقیقت عین گنج آمد طلسم
3 ساغر و می نزد سرمستان یکی است نام راحش روح و نام جام جسم
4 این معانی دارد و آن یک بیان نعمتاللّه جمع کرده هر دو قسم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عمر بی عشق می گذاری هیچ حاصل از عمر خود چه داری هیچ
2 ماسِوی الله طلب کنی شب و روز به عدم می روی چه آری هیچ
1 دردمندانیم و مانده بی دوا همدم و همدرد ما هم درد ما
2 غرق در دریای بی پایان شدیم غیر ما دیگر نباشد آشنا
1 دُرد دردش خورده ام تا صاف درمان یافتم دل ز جان برداشتم تا وصل جانان یافتم
2 کار جمعی شد پریشان در هوای زلف او گرچه من جمعیت از زلف پریشان یافتم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **