-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق او خوش آتشی افروخته غیرت او غیر او را سوخته
2 عشقبازی کار آتش بازی است او چنین کاری به ما آموخته
3 گنج او در کنج دل ما یافتیم دل فراوان نقد از او اندوخته
4 نور ما روشنتر است از آفتاب گوئیا از نار عشق افروخته
5 جام و می با یکدگر آمیخته خون میخواران به خاکش ریخته
6 زلف بگشوده نموده آن جمال شیوهٔ او فتنه ها انگیخته
7 ساقی سرمست خمی پر ز می بر سر رندان عالم ریخته
8 در خرابات مغان مست و خراب عاشقانه مجلسی انگیخته
9 سیدم زلف سیادت برفشاند عالمی را دل در او آویخته