- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم مستش گوشه ای از ما گرفت گوئیا از ما عنایت وا گرفت
2 عارفانه خلوتی خالی گزید کنج خلوتخانهٔ تنها گرفت
3 دل ز هجرش گر بنالد گو بنال دیگران را کی بود بر ما گرفت
4 بر امید وصل او جان عزیز رفت و بر خاک درش مأوا گرفت
5 آب چشم ما به هر سو شد روان سو به سوی ما همه دریا گرفت
6 در بلای عشق او افتاد دل زان بلا این کار ما بالا گرفت
7 نعمة الله رفت از عالم ولی درگه یکتای بی همتا گرفت