چشم مستش گوشه ای از شاه نعمت‌الله ولی غزل 439

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

چشم مستش گوشه ای از ما گرفت

1 چشم مستش گوشه ای از ما گرفت گوئیا از ما عنایت وا گرفت

2 عارفانه خلوتی خالی گزید کنج خلوتخانهٔ تنها گرفت

3 دل ز هجرش گر بنالد گو بنال دیگران را کی بود بر ما گرفت

4 بر امید وصل او جان عزیز رفت و بر خاک درش مأوا گرفت

5 آب چشم ما به هر سو شد روان سو به سوی ما همه دریا گرفت

6 در بلای عشق او افتاد دل زان بلا این کار ما بالا گرفت

7 نعمة الله رفت از عالم ولی درگه یکتای بی همتا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment