خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

شامش از صبح فروزنده درآویخته از خواجوی کرمانی غزل 88

غزل 88 ام از 1143 غزلیات

شامش از صبح فروزنده درآویخته است

1 شامش از صبح فروزنده درآویخته است شبش از چشمهٔ خورشید برانگیخته است

2 گوئیا آنک گلستان رخش می‌آراست سنبل افشانده و بر برگ سمن ریخته است

3 یا نه مشاطه ز بیخویشتنی گرد عبیر گرد آئینه چینش بخطا بیخته است

4 تا چه دیدست که آن سنبل گل‌فرسا را دستها بسته و از سرو درآویخته است

5 نتوان در خم ابروی سیاهش پیوست آنک پیوند من سوخته بگسیخته است

6 تا زدی در دل من خیمه باقبال غمت شادی از جان من غمزده بگریخته است

7 جان خواجو ز غبار قدمت خالی نیست زانک با خاک سر کوت برآمیخته است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است

شاعر شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است چه کسی است ؟

شاعر شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است خواجوی کرمانی می باشد.

شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است چیست ؟

قالب شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است غزل است

مضمون اصلی شعر شامش از صبح فروزنده درآویخته است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر