خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

یارش نتوان گفت که از از خواجوی کرمانی غزل 328

غزل 328 ام از 1143 غزلیات

یارش نتوان گفت که از یار بنالد

1 یارش نتوان گفت که از یار بنالد واندل نبود کز غم دلدار بنالد

2 گر بند نهد دشمن و گر پند دهد دوست مشتاق گل آن نیست که از خار بنالد

3 چون یار بدست آیدت از غیر چه نالی کان یار نباشد که ز اغیار بنالد

4 هر سوخته دلرا که زند لاف انا الحق نبود سر یار ار ز سر دار بنالد

5 در وصل حرم کی رسد آنکو ز حرامی در بادیه و وادی خونخوار بنالد

6 عیبی نبود گر ز جفای تو بنالم بیمار هر آئینه ز تیمار بنالد

7 بر گریهٔ من ساغر می گرم بگرید وز زاری من چنگ سحر زار بنالد

8 دل در سر زلفت بفغان آمد و رنجور دوری نبود گر بشب تار بنالد

9 خواجو چو درین کار نداری سر انکار آنرا مکن اقرار کز انکار بنالد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد

شاعر شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد چه کسی است ؟

شاعر شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد چیست ؟

قالب شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد غزل است

مضمون اصلی شعر یارش نتوان گفت که از یار بنالد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر