- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی در روم و ری منادی تاراج دین دهی
2 پیش لب تو گر چه گداییست کار من ملک جهان مراست، گر انگشترین دهی
3 چون من روم، به تربت من بوسه ای زنی حلوای روح من چو دهی، این چنین دهی
4 آنجا که گشت تست، بگو تا شویم خاک باری چنین چو کشته خود را زمین دهی
5 جان بردن نهفته، میاموز غمزه را جلاد را چه استره در آستین دهی؟
6 تلخی عشق بی مزه گردد ز نوش وصل ناخوش میی که چاشنیش انگبین دهی
7 من کیستم که خنده زنی تو به روی من؟ خسرو خس و بهاش تو در ثمین دهی