- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیده چون شبنم، برین گلزار عبرت باز کن گریه بر انجام کار خویشتن آغاز کن
2 چشم رفت و،گوش رفت و، عقل رفت و،هوش رفت ای دل آمد آمد مرگست، چشمی باز کن!
3 استخوانت گشت چون نی، ناله یی از دل بر آر قامتت شد چنگ، قانون فغان را ساز کن
4 یک دوروزی خواب غفلت کن، بچشم دل حرام تا قیامت در فراش خاک، خواب ناز کن
5 خاک پا شو، تا شود دشمن زبد گویی خموش خویشتن را سرمه خصم بلند آواز کن
6 زهر چشمش نوش کردن، کار هر بیظرف نیست میکش ای دل ناز آن طناز و، بر خود ناز کن
7 واعظ این وحشت سرا کی جای بال افشانی است؟ گر فراغ بال خواهی، زین قفس پرواز کن