- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نهان کرده در آن تنگ شکربار نمک بسته ای پستهٔ خندان و در آن بار نمک
2 شوری از عشق تو در چار سوی جان افتاد به از این کس نبرد بر سر بازار نمک
3 ما ز شورابهٔ دیده نمکی آوردیم پیش همچو تو عزیزی نبود خار نمک
4 از نمکدان دهانت سخنی می گویم می کشم خوان کرم می کنم ایثار نمک
5 سخن من نمکین است برت می آرم می برم زیره به کرمان به نمکسار نمک
6 می خرامی و نمک از تو فرو می ریزد قدمی نه که خرم از تو به خروار نمک
7 نمکی ریخته ای بر دل ریش سید گرچه دل سوزدش اما کشد آزار نمک