امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

رفت دل، نیست روشنم از امیرخسرو دهلوی غزل 1191

غزل 1191 ام از 2198 غزلیات

رفت دل، نیست روشنم حالش

1 رفت دل، نیست روشنم حالش برو، ای جان، تو هم به دنبالش

2 من بدینسان که حال خود بینم نبرم جان ز چشم اقبالش

3 چه خبر شهسوار رعنا را؟ که صف مورد گشت پامالش

4 هر که از شمع سوخت پروانه کاتش دل فتاد در بالش

5 دل شناسد که چیست حالت عشق نیست عقل حکیم دلالش

6 هر که بر حال عاشقان خندد گریه واجب است بر حالش

7 من مسکین نه مرد درد توام کوه البرز و پشه حمالش

8 در چه آن دم فتاد دل کامد سوره یوسف از رخت فالش

9 چه درازست بین غم خسرو که رود بی تو هر شبی سالش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفت دل، نیست روشنم حالش

شاعر شعر رفت دل، نیست روشنم حالش چه کسی است ؟

شاعر شعر رفت دل، نیست روشنم حالش امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر رفت دل، نیست روشنم حالش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر رفت دل، نیست روشنم حالش چیست ؟

قالب شعر رفت دل، نیست روشنم حالش غزل است

مضمون اصلی شعر رفت دل، نیست روشنم حالش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین است.
بنر