-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفت دل، نیست روشنم حالش برو، ای جان، تو هم به دنبالش
2 من بدینسان که حال خود بینم نبرم جان ز چشم اقبالش
3 چه خبر شهسوار رعنا را؟ که صف مورد گشت پامالش
4 هر که از شمع سوخت پروانه کاتش دل فتاد در بالش
5 دل شناسد که چیست حالت عشق نیست عقل حکیم دلالش
6 هر که بر حال عاشقان خندد گریه واجب است بر حالش
7 من مسکین نه مرد درد توام کوه البرز و پشه حمالش
8 در چه آن دم فتاد دل کامد سوره یوسف از رخت فالش
9 چه درازست بین غم خسرو که رود بی تو هر شبی سالش