- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز مست آمدنش نازکنان از جایی ست زان یکی کار در آن کنج دهان از جایی ست
2 دل سبک می شودم، دوش مگر غایب بود این زمان در سرش، این خواب گران از جایی ست
3 باز دیوانه ام و سلسله صبر کسی ست آب چشمم به چپ و راست دوان از جایی ست
4 من ز تو صبر ندارم، تو نکو می دانی این همه ناز تو، ای جان جهان، از جایی ست
5 چند خونابه من بینی و نادان گردی اشک من آخر ازین گونه روان از جایی ست
6 من چه زهره که دل گم شده جویم ز تو لیک مردمان را که رود بر تو گمان، از جایی ست
7 بر رهت، هیچ گلی نشکفد، ای باد، ازانک با تو امروز نسیم است که آن از جایی ست
8 خود گرفتم که بپوشد غم خود را خسرو نامت آخر شب و روزش به زبان از جایی ست