-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سنبل زلف او پریشان شد حال جمعی نکو پریشان شد
2 باد با زلف او دمی دم زد زلف او هم بر او پریشان شد
3 جمع بودیم از پریشانی جمع ما مو به مو پریشان شد
4 گفت و گو در میان ما آمد قصه از گفتگو پریشان شد
5 آن چنان جمع و این چنین جمعی من ندانم که چون پریشان شد
6 زلف او مجمع دل ما بود گرچه از ما و تو پریشان شد
7 نعمت الله به عشق زلف نگار آمد و سو به سو پریشان شد