-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرغ جم باز حدیثی ز سبا میگوید بشنو آخر که ز بلقیس چها میگوید
2 خبر چشمهٔ حیوان بخضر میآرد قصهٔ حضرت سلطان بگدا میگوید
3 پرتو مهر درخشان بسها میبخشد سخن سرو خرامان بگیا میگوید
4 با دل خستهٔ یکتای من سودائی حال آن زلف پریشان دوتا میگوید
5 دلم از دیده کند ناله که هردم بچه روی یک به یک قصهٔ ما را همه جا میگوید
6 حال گیسوی تو از باد صبا میپرسم گر چه بادست حدیثی که صبا میگوید
7 مشک با چین سر زلف تو از خوش نفسی هر چه گوید مشنو زانکه خطا میگوید
8 ابروی شوخ تودر گوش دلم پیوسته حال زلف تو پراکنده چرا میگوید
9 ترک دشنام ده این لحظه که مسکین خواجو از درت میبرد ابرام و دعا میگوید