جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

سراندازان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2299

غزل 2299 ام از 6329 غزلیات

سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده

1 سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده فسونگرم می‌خوانی حکایت‌های شوریده

2 به دم در چرخ می‌آری فلک‌ها را و گردون را چه باشد پیش افسونت یکی ادراک پوسیده

3 گناه هر دو عالم را به یک توبه فروشویی چرایی زلت ما را تو در انگشت پیچیده

4 تو را هر گوشه ایوبی به هر اطراف یعقوبی شکسته عشق درهاشان قماش از خانه دزدیده

5 خرامان شو به گورستان ندایی کن بدان بستان که خیز ای مرده کهنه برقص ای جسم ریزیده

6 همان دم جمله گورستان شود چون شهر آبادان همه رقصان همه شادان قضا از جمله گردیده

7 گزافه این نمی‌لافم خیالی بر نمی‌بافم که صد ره دیده‌ام این را نمی‌گویم ز نادیده

8 کسی کز خلق می‌گوید که من بگریختم رفتم صدق گو گر گریبانش پس پشت است بدریده

9 خمش کن بشنو ای ناطق غم معشوق با عاشق که تا طالب بود جویان بود مطلب ستیزیده

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده

شاعر شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده چه کسی است ؟

شاعر شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده چیست ؟

قالب شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده غزل است

مضمون اصلی شعر سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر