1 همی دوم بجهان اندر، از پی روزی دو پای پر شغه و مانده، با دل بریان
1 بردار درشتی ز دل خصم بنرمی کز پیه بنضج آید، ای دوست مغنده
1 یاسمن آمد بمجلس، با بنفشه دست سود حمله کردند و شکسته شد، سپاه با درنگ
2 با سماع چنگ باش، از چاشتگه تا آن زمان کز فلک پروین برآید همچو سیمین شفترنگ
1 تا مشک سیاه من سمن پوشیدست خون جگرم بدیده بر جوشیدست
2 شیری که بکودکی لبم نوشیدست اکنون ز بناگوشم بر زوشیدست