خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

مرا ای بخت یاری کن چو از خواجوی کرمانی غزل 322

غزل 322 ام از 1143 غزلیات

مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد

1 مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد بده صبری درین کارم که کار از دست بیرون شد

2 نگارین دست من بگرفت و از دست نگارینش دلم خون گشت و زین دستم نگار از دست بیرون شد

3 شکنج افعی زلفش که با من مهره می‌بازد بریزم مهره مهر ار چه ما را ز دست بیرون شد

4 من آنگه بختیار آیم که یارم بختیار آید ولی از بخت یاری کو چو یار از دست بیرون شد

5 صبا گو باد می پیما و سوسن گو زبان می‌کش که بلبل را ز عشق گل قرار از دست بیرون شد

6 مگر مرغ سحر خوانرا هم آوازی بدست آید که چون بادش بصد دستان بهار از دست بیرون شد

7 می اکنون در قدح ریزم که خواجو می پرست آمد گل این ساعت بدست آرم که خار از دست بیرون شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد

شاعر شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد چه کسی است ؟

شاعر شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد چیست ؟

قالب شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد غزل است

مضمون اصلی شعر مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر