- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن
2 قوت بده قوت ستان ای خواجه بازارگان صرفه مکن صرفه مکن در سود مطلق گام زن
3 گر آب رو کمتر شود صد آب رو محکم شود جان زنده گردد وارهد از ننگ گور و گورکن
4 امروز سرمست آمدی ناموس را برهم زدی هین شعله زن ای شمع جان ای فارغ از ننگ لگن
5 درسوختم این دلق را رد و قبول خلق را گو سرد شو این بوالعلا گو خشم گیر آن بوالحسن
6 گر تو مقامرزادهای در صرفه چون افتادهای صرفه گری رسوا بود خاصه که با خوب ختن
7 صد جان فدای یار من او تاج من دستار من جنت ز من غیرت برد گر درروم در گولخن
8 آن گولخن گلشن شود خاکسترش سوسن شود چون خلق یار من شود کان می نگنجد در دهن
9 فرمان یار خود کنم خاموش باشم تن زنم من چون رسن بازی کنم اندر هوای آن رسن