- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قد خم شد و افتاد جهان از نظر ما واشد سر و سامان هوسها، ز سر ما
2 در تن حرکت نیست، بجز گردش رنگم دیگر سفر هند حنا شد سفر ما
3 چون غنچه، زر ما گره مشت ندیده است صندوق بگو کیسه ندوزد به زر ما
4 در باغ سخاوت نتوان کامرسش گفت خود را چو به کامی نرساند ثمر ما
5 ما را به املهای جهان، بستگیی نیست چون قطره به تن رشته نگیرد گهر ما
6 کرده است زخود بیخبرم، یاد عزیزان با آنکه نگیرند عزیزان خبر ما
7 واعظ ندهد غیر گل آتشی از وی خاری که زند دست به دامان تر ما