- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز غم تا کی کند فریاد، خاموشی خوش است ساقیا جامی بده کز غم فراموشی خوش است
2 غیر مستان مدهوش از جهان خوشدل نیند عقل عاقل در نمییابد که مدهوشی خوش است
3 میرود آن شوخ و عاشق های و هویی میکند بخت سلطان خوش که ما را هم بچاووشی خوش است
4 تا سیه پوشید از خط عارضش حالی شود مردم چشم مرا زان تا سیه پوشی خوش است
5 پیش ازین خوش بود آغوش پریرویان مرا این زمانم با سگ خوبان هم آغوشی خوش است
6 روی همچون گل کجا موی سفید ما کجا ساده رویان را بهم بازی و سر گوشی خوش است
7 پیر گشتی اهلی، از بزم جوانان دور شو در جوانی با جوانان عشق و می نوشی خوش است