جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

سر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1088

غزل 1088 ام از 6329 غزلیات

سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر

1 سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر طبله کالبد آورده‌ام آخر بنگر

2 بر سر کوی تو پرطبله من بین و بخر شانه‌ها و شبه‌ها و سره روغن‌ها تر

3 شبه من غم تو روغن من مرهم تو شانه‌ام محرم آن زلف پر از فتنه و شر

4 از فراقت تلفم گشته خیالت علفم که دلم را شکمی شد ز تو پرجوع بقر

5 من ندانم چه کسم کز شکرت پرهوسم ای مگس‌ها شده از ذوق شکرهات شکر

6 پرده بردار صبا از بر آن شهره قبا تا ز سیمین بر او گردد کارم همه زر

7 چند گویی تو بجو یار وزو دست بشو در دو عالم نبود یار مرا یار دگر

8 چون خرد ماند و دل با من ای خواجه بهل ماه و خورشید که دیدست در اعضای بشر

9 چون که در جان منی شسته به چشمان منی شمس تبریز خداوند تو چونی به سفر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر

شاعر شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر چه کسی است ؟

شاعر شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر چیست ؟

قالب شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر غزل است

مضمون اصلی شعر سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.