- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر طبله کالبد آوردهام آخر بنگر
2 بر سر کوی تو پرطبله من بین و بخر شانهها و شبهها و سره روغنها تر
3 شبه من غم تو روغن من مرهم تو شانهام محرم آن زلف پر از فتنه و شر
4 از فراقت تلفم گشته خیالت علفم که دلم را شکمی شد ز تو پرجوع بقر
5 من ندانم چه کسم کز شکرت پرهوسم ای مگسها شده از ذوق شکرهات شکر
6 پرده بردار صبا از بر آن شهره قبا تا ز سیمین بر او گردد کارم همه زر
7 چند گویی تو بجو یار وزو دست بشو در دو عالم نبود یار مرا یار دگر
8 چون خرد ماند و دل با من ای خواجه بهل ماه و خورشید که دیدست در اعضای بشر
9 چون که در جان منی شسته به چشمان منی شمس تبریز خداوند تو چونی به سفر