1 تا مشک سیاه من سمن پوشیدست خون جگرم بدیده بر جوشیدست
2 شیری که بکودکی لبم نوشیدست اکنون ز بناگوشم بر زوشیدست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای گشته خجل آبحیات از دهنت سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت
2 صاحب نظری کجاست تا درنگرد صد یوسف مصر در ته پیرهنت
1 هم ساده گلی، هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ، چکیده نمکی
2 پیغمبر مصریی، بخوبی و مکی من بوسه زنم، لب بمکم، تو نمکی
1 یاسمن آمد بمجلس، با بنفشه دست سود حمله کردند و شکسته شد، سپاه با درنگ
2 با سماع چنگ باش، از چاشتگه تا آن زمان کز فلک پروین برآید همچو سیمین شفترنگ
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به