- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به تاج عشق سر آدمی عزیز بود اگرنه عشق بود آدمی چه چیز بود
2 تمیز خدمت اصحاب دل سگ آدم کرد سگ است بهتر از آن کس که بی تمیز بود
3 به نوبت است درین بزم جام وصل دلا اگر نصیب شود دولت تو نیز بود
4 چو ذره ظن مبر ای دل که پیش آن خورشید هزار همچو تو را قدر یک پشیز بود
5 تو گر به اهلی بی زر نظر کنی لطف است وگرنه هرکه تو بینی بزر عزیز بود
6 از بسکه ریخت عاشق از دیده خون بدامن سیلی ز خون دیده تا گردنش برآمد
7 آن باغبان که دایم با سرو ناز نازد کی سرو خوشخرامی از گلشنش برآمد
8 از داغ سینه اهلی چون لاله جامه بر کند با پینه های خونین پیراهنش برآمد