ای کرده پشت بر حق و، رو در از واعظ قزوینی غزل 459

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

ای کرده پشت بر حق و، رو در قفای مال

1 ای کرده پشت بر حق و، رو در قفای مال مگذر ز حق، گذشته یی از حق برای مال؟!

2 دور است بر تو بس ره مسجد پی نماز گردی همیشه شهر بشهر از برای مال

3 پیشت بود گریوه صعبی، چو مرگ و تو با سر دوی بکوه و کمر در قفای مال

4 عیب است لاف خود سری و، پای بند زر ننگست نام خواجه فلان و، گدای مال!

5 در دست چیست غیر پریشانی آخرش زآن کیسه ها که دوخته گل از برای مال

6 مالست، از برای فدای تن و، کنند این خواجگان ز حرص، تن وجان فدای مال

7 از بهر بندگی چه سرو دل دگر؟ که هست در دل تو را غم زر و، در سر هوای مال!

8 واعظ اگر جهان همه از تست، عاقبت سودن همین بدست تو ماند بجان مال

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر