🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 22

مثنوی معنوی 22 ام از 6329 دفتر دوم

آن غلامک را چو دید اهل ذکا

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41

1 آن غلامک را چو دید اهل ذکا آن دگر را کرد اشارت که بیا

2 کاف رحمت گفتمش تصغیر نیست جد گود فرزندکم تحقیر نیست

3 چون بیامد آن دوم در پیش شاه بود او گنده‌دهان دندان سیاه

4 گرچه شه ناخوش شد از گفتار او جست و جویی کرد هم ز اسرار او

5 گفت با این شکل و این گند دهان دور بنشین لیک آن سوتر مران

6 که تو اهل نامه و رقعه بدی نه جلیس و یار و هم‌بقعه بدی

7 تا علاج آن دهان تو کنیم تو حبیب و ما طبیب پر فنیم

8 بهر کیکی نو گلیمی سوختن نیست لایق از تو دیده دوختن

9 با همه بنشین دو سه دستان بگو تا ببینم صورت عقلت نکو

10 آن ذکی را پس فرستاد او به کار سوی حمامی که رو خود را بخار

11 وین دگر را گفت خه تو زیرکی صد غلامی در حقیقت نه یکی

12 آن نه‌ای که خواجه‌تاش تو نمود از تو ما را سرد می‌کرد آن حسود

13 گفت او دزد و کژست و کژنشین حیز و نامرد و چنینست و چنین

14 گفت پیوسته بدست او راست‌گو راست‌گویی من ندیدستم چو او

15 راست‌گویی در نهادش خلقتیست هرچه گوید من نگویم آن تهیست

16 کژ ندانم آن نکواندیش را متهم دارم وجود خویش را

17 باشد او در من ببیند عیبها من نبینم در وجود خود شها

18 هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش کی بدی فارغ وی از اصلاح خویش

19 غافل‌اند این خلق از خود ای پدر لاجرم گویند عیب همدگر

20 من نبینم روی خود را ای شمن من ببینم روی تو تو روی من

21 آنکسی که او ببیند روی خویش نور او از نور خلقانست بیش

22 گر بمیرد دید او باقی بود زانک دیدش دید خلاقی بود

23 نور حسی نبود آن نوری که او روی خود محسوس بیند پیش رو

24 گفت اکنون عیبهای او بگو آنچنان که گفت او از عیب تو

25 تا بدانم که تو غمخوار منی کدخدای ملکت و کار منی

26 گفت ای شه من بگویم عیبهاش گرچه هست او مر مرا خوش خواجه‌تاش

27 عیب او مهر و وفا و مردمی عیب او صدق و ذکا و همدمی

28 کمترین عیبش جوامردی و داد آن جوامردی که جان را هم بداد

29 صد هزاران جان خدا کرده پدید چه جوامردی بود کان را ندید

30 ور بدیدی کی بجان بخلش بدی بهر یک جان کی چنین غمگین شدی

31 بر لب جو بخل آب آن را بود کو ز جوی آب نابینا بود

32 گفت پیغامبر که هر که از یقین داند او پاداش خود در یوم دین

33 که یکی را ده عوض می‌آیدش هر زمان جودی دگرگون زایدش

34 جود جمله از عوضها دیدنست پس عوض دیدن ضد ترسیدنست

35 بخل نادیدن بود اعواض را شاد دارد دید در خواض را

36 پس بعالم هیچ کس نبود بخیل زانک کس چیزی نبازد بی بدیل

37 پس سخا از چشم آمد نه ز دست دید دارد کار جز بینا نرست

38 عیب دیگر این که خودبین نیست او هست او در هستی خود عیب‌جو

39 عیب‌گوی و عیب‌جوی خود بدست با همه نیکو و با خود بد بدست

40 گفت شه جلدی مکن در مدح یار مدح خود در ضمن مدح او میار

41 زانک من در امتحان آرم ورا شرمساری آیدت در ماورا

جلال الدین محمد مولوی(مولانا) از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر آن غلامک را چو دید اهل ذکا مثنوی معنوی 22 ام از 6329 دفتر دوم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد
شعر قالب : مثنوی معنوی سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا

شاعر شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا چه کسی است ؟

شاعر شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا چیست ؟

قالب شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا مثنوی معنوی است

سبک شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا چیست ؟

سبک شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر آن غلامک را چو دید اهل ذکا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 22

مثنوی معنوی 22 ام از 6329 دفتر دوم
بنر