جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 61

مثنوی معنوی 61 ام از 6329 دفتر ششم

گفت قاضی گر نبودی امر مر

1 گفت قاضی گر نبودی امر مر ور نبودی خوب و زشت و سنگ و در

2 ور نبودی نفس و شیطان و هوا ور نبودی زخم و چالیش و وغا

3 پس به چه نام و لقب خواندی ملک بندگان خویش را ای منهتک

4 چون بگفتی ای صبور و ای حلیم چون بگفتی ای شجاع و ای حکیم

5 صابرین و صادقین و منفقین چون بدی بی ره‌زن و دیو لعین

6 رستم و حمزه و مخنث یک بدی علم و حکمت باطل و مندک بدی

7 علم و حکمت بهر راه و بی‌رهیست چون همه ره باشد آن حکمت تهیست

8 بهر این دکان طبع شوره‌آب هر دو عالم را روا داری خراب

9 من همی‌دانم که تو پاکی نه خام وین سؤالت هست از بهر عوام

10 جور دوران و هر آن رنجی که هست سهل‌تر از بعد حق و غفلتست

11 زآنک اینها بگذرند آن نگذرد دولت آن دارد که جان آگه برد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر

شاعر شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر چیست ؟

قالب شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت قاضی گر نبودی امر مر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی است.
بنر