- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتا تو از کجائی کاشفته مینمائی گفتم منم غریبی از شهر آشنائی
2 گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری گفتم بر آستانت دارم سر گدائی
3 گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی گفتم که خوش نوائی از باغ بینوائی
4 گفتا ز قید هستی رو مست شو که رستی گفتم بمی پرستی جستم ز خود رهائی
5 گفتا جویی نیرزی گر زهد و توبه ورزی گفتم که توبه کردم از زهد و پارسائی
6 گفتا بدلربائی ما را چگونه دیدی گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی
7 گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم گفتم به از ترنجی لیکن بدست نائی
8 گفتا چرا چو ذره با مهر عشق بازی گفتم از آنکه هستم سرگشتهای هوائی
9 گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند گفتم حدیث مستان سری بود خدائی