جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 161

مثنوی معنوی 161 ام از 6329 دفتر اول

گفت پیغامبر که اصحابی نجوم

1 گفت پیغامبر که اصحابی نجوم ره‌روان را شمع و شیطان را رجوم

2 هر کسی را گر بدی آن چشم و زور کو گرفتی ز آفتاب چرخ نور

3 کی ستاره حاجتستی ای ذلیل که بدی بر نور خورشید او دلیل

4 ماه می‌گوید به خاک و ابر و فی من بشر بودم ولی یوحی الی

5 چون شما تاریک بودم در نهاد وحی خورشیدم چنین نوری بداد

6 ظلمتی دارم به نسبت با شموس نور دارم بهر ظلمات نفوس

7 زان ضعیفم تا تو تابی آوری که نه مرد آفتاب انوری

8 همچو شهد و سرکه در هم بافتم تا سوی رنج جگر ره یافتم

9 چون ز علت وا رهیدی ای رهین سرکه را بگذار و می‌خور انگبین

10 تخت دل معمور شد پاک از هوا بین که الرحمن علی العرش استوی

11 حکم بر دل بعد ازین بی واسطه حق کند چون یافت دل این رابطه

12 این سخن پایان ندارد زید کو تا دهم پندش که رسوایی مجو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم

شاعر شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم چیست ؟

قالب شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت پیغامبر که اصحابی نجوم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر