- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت موسی لطف بنمودیم وجود خود خداوندیت را روزی نبود
2 آن خداوندی که نبود راستین مر ورا نه دست دان نه آستین
3 آن خداوندی که دزدیده بود بی دل و بی جان و بی دیده بود
4 آن خداوندی که دادندت عوام باز بستانند از تو همچو وام
5 ده خداوندی عاریت به حق تا خداوندیت بخشد متفق