جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 26

مثنوی معنوی 26 ام از 6329 دفتر اول

گفت هان ای سخرگان گفت و گو

1 گفت هان ای سخرگان گفت و گو وعظ و گفتار زبان و گوش جو

2 پنبه اندر گوش حس دون کنید بند حس از چشم خود بیرون کنید

3 پنبهٔ آن گوش سر گوش سرست تا نگردد این کر آن باطن کرست

4 بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید تا خطاب ارجعی را بشنوید

5 تا به گفت و گوی بیداری دری تو زگفت خواب بویی کی بری

6 سیر بیرونیست قول و فعل ما سیر باطن هست بالای سما

7 حس خشکی دید کز خشکی بزاد عیسی جان پای بر دریا نهاد

8 سیر جسم خشک بر خشکی فتاد سیر جان پا در دل دریا نهاد

9 چونک عمر اندر ره خشکی گذشت گاه کوه و گاه دریا گاه دشت

10 آب حیوان از کجا خواهی تو یافت موج دریا را کجا خواهی شکافت

11 موج خاکی وهم و فهم و فکر ماست موج آبی محو و سکرست و فناست

12 تا درین سکری از آن سکری تو دور تا ازین مستی از آن جامی نفور

13 گفت و گوی ظاهر آمد چون غبار مدتی خاموش خو کن هوش‌دار

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو

شاعر شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو چیست ؟

قالب شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت هان ای سخرگان گفت و گو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر