دل به عشق تو جانسپاری کرد از اثیر اخسیکتی غزل 41

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

دل به عشق تو جانسپاری کرد

1 دل به عشق تو جانسپاری کرد صبر هم نیز حق گذاری کرد

2 صبر و دل دست چون بهم دادند هم. نیارست پایداری کرد

3 تاب در کار ما همی افتاد هم برآمد چو بخت، یاری کرد

4 بخت ما را نخوانده پیش آمد راستی را بزرگواری کرد

5 این منم لا الله الا الله که مرا بخت خواستگاری کرد

6 ای دل اکنون بساط مجلس انس یارم آن لفظ گفت یاری کرد

7 که رقیبی کران شد از پس کار بخت فرخنده پیشکاری کرد

8 بر در او چو زر نداشت اثیر زود بر آب چشم زاری کرد

عکس نوشته
کامنت
comment