به از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 190

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

به دریا سوی مرز ماچین شتافت

1 به دریا سوی مرز ماچین شتافت کرا از جزیره بدان مرز یافت

2 ز هرگونه ای دادشان برگ و ساز به سوی جزیره فرستاد باز

3 سه سال اندر آن مرز ماچین و چین بر و بار برداشت پاک از زمین

4 ز تخم بهک هرکه را یافت نیز همه مهتری داد و هرگونه چیز

5 فرستاد چندان ز پرمایه گنج که بود از گرانیش دریا به رنج

6 جزیره شد آبادتر زآن که بود به آب و به باغ و به کشت و درود

7 بزرگان ماچین چو دیدند داد به طیهور خرسند گشتند و شاد

8 چنان دست کردند با او یکی که با کوش از ایشان نماند اندکی

9 نکردند فرمانِ او زآن سپس سپاه آن که بر در بماندند و بس

10 ز لشکر همی هر که را خواند پیش ستمکاره خواندندش و زشت کیش

11 به خمدان همی بود با او سپاه که همواره بودند بر بارگاه

12 ز دست سپاهش همی روز و شب به دندان بخایید دست و دو لب

عکس نوشته
کامنت
comment