- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برخاست چون شباب و، بجایش نشست شیب شد جانشین بر هنر ما، هزار عیب
2 از موج حادثات، کمندیست هر طرف دزدد از آن محیط ز گرداب سر بجیب
3 این زندگی مد شهابی نبود بیش جای تعجب است که کی شد شباب شیب
4 سست است پای طاقت و، تند است سیل غم افتاده است کار من اکنون بدست غیب
5 در زیر تیغ داس حوادث نشسته یی تا سر به رنگ خوشه برآوردهای ز جیب
6 با یاد آخرت، غم دنیا چکاره است؟ در کشور یقین، نبود جای رشک و ریب
7 تنگست اگر چه قافیه، واعظ از آن چه باک رزقی است رزق معنی و، آن خود رسد ز غیب