-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 جامه خواب آورد و گسترد آن عجوز گفت امکان نه و باطن پر ز سوز
2 گر بگویم متهم دارد مرا ور نگویم جد شود این ماجرا
3 فال بد رنجور گرداند همی آدمی را که نبودستش غمی
4 قول پیغامبر قبوله یفرض ان تمارضتم لدینا تمرضوا
5 گر بگویم او خیالی بر زند فعل دارد زن که خلوت میکند
6 مر مرا از خانه بیرون میکند بهر فسقی فعل و افسون میکند
7 جامه خوابش کرد و استاد اوفتاد آه آه و ناله از وی میبزاد
8 کودکان آنجا نشستند و نهان درس میخواندند با صد اندهان
9 کین همه کردیم و ما زندانییم بد بنایی بود ما بد بانییم