- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دو چشم سیهت غارتِ جان کرد مرا غم پنهان تو رسوای جهان کرد مرا
2 بارها عشق تو می گفت که رسوا کُنمت هرچه می گفت غم عشق همان کرد مرا
3 این نشان بس ز وفا ترک کماندار تو را که چو تیری به کف آورد نشان کرد مرا
4 گفتم ای اشک مرو هر طرفی گفت برو کآنکه پرورد بدین گونه روان کرد مرا
5 شادکام از روش نظم خیالی ز آنم که خیال سخنش ورد زبان کرد مرا