- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
2 من در پی آن دلبر عیار برفتم او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
3 من در عجب افتادم از آن قطب یگانه کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد
4 ناگاه یک آهو به دو صد رنگ عیان شد کز تابش حسنش مه و خورشید فغان کرد
5 آن آهوی خوش ناف به تبریز روان گشت بغداد جهان را به بصیرت همدان کرد
6 آن کس که ورا کرد به تقلید سجودی فرخنده و بگزیده و محبوب زمان کرد
7 آنها که بگفتند که ما کامل و فردیم سرگشته و سودایی و رسوای جهان کرد
8 سلطان عرفناک بدش محرم اسرار تا سر تجلی ازل جمله بیان کرد
9 شمس الحق تبریز چو بگشاد پر عشق جبریل امین را ز پی خویش دوان کرد