تا زلف رهزن تو ز عنبر از خیالی بخارایی غزل 145

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد

1 تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد مشّاطه اش گرفت به دزدی و بند کرد

2 دل را غمت به علّت قلبی نمی خرید لیکن چو دید داغ تو بروی پسند کرد

3 گنجِ غم تو خانهٔ عیشم خراب ساخت سروِ قدِ تو پایهٔ بختم بلند کرد

4 هر زردئی یی که ز وجه نیاز بود قسّام عشق بهر من مستمند کرد

5 تا در طریق نظم خیالی کمال یافت نامش زمانه بلبل باغ خجند کرد

عکس نوشته
کامنت
comment