-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست او شاه که دارد کمر سیم و زری! اوست شه، کو بر هر سفله نبندد کمری!!
2 نیست جز خجلت از احباب تهیدستان را بید را جز عرق بید نباشد ثمری
3 مرد امروز بنقش درم و دینار است جانب سکه صورت نکند کس نظری
4 ره بسر منزل وحدت، نبری از کثرت قدمی باخود اگر در ره حق همسفری
5 همچو آه سحری تا همه جا ره داری گر بغیر از در حق راه بجایی نبری
6 بیتوکل شدهای واعظ، از آن محتاجی نبری ره به در دوست، از آن دربهدری