دو سخن می شنو یکی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1360

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

دو سخن می شنو یکی می گو

1 دو سخن می شنو یکی می گو سخن او بگو ولی با او

2 سخن یار اگر چه بسیار است بشنو از دوستان سخن کم گو

3 قدمی نه به بحر ما با ما عین ما را به عین ما می جو

4 تو چنین غافل و به خود مشغول لحظه ای نیست حضرتش بی تو

5 باش یکتا و از دوئی بگذر با دو رو کی یکی شود یک رو

6 در خم می نشین و غسلی کن خرقهٔ خود به جام می می شو

7 نعمت الله مدام می گوید وحده لا اله الا هو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر