او از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 13

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

او وزیری داشت گبر و عشوه ده

1 او وزیری داشت گبر و عشوه ده کو بر آب از مکر بر بستی گره

2 گفت ترسایان پناه جان کنند دین خود را از ملک پنهان کنند

3 کم کش ایشان را که کشتن سود نیست دین ندارد بوی مشک و عود نیست

4 سر پنهانست اندر صد غلاف ظاهرش با تست و باطن بر خلاف

5 شاه گفتش پس بگو تدبیر چیست چارهٔ آن مکر و آن تزویر چیست

6 تا نماند در جهان نصرانیی نی هویدا دین و نه پنهانیی

7 گفت ای شه گوش و دستم را ببر بینی‌ام بشکاف و لب در حکم مر

8 بعد از آن در زیردار آور مرا تا بخواهد یک شفاعت گر مرا

9 بر منادی‌گاه کن این کار تو بر سر راهی که باشد چارسو

10 آنگهم از خود بران تا شهر دور تا در اندازم دریشان شر و شور

معنی شعر:

شخصی که برای او نیت کرده اید آنطور که ظاهرش نشان میدهد نیست و مواردی را از شما پنهان میکند و همچنین ترس دارد که این مسائل برای شما آشکار شود و شما را از دست بدهد، بهتر است دل او را نشکنید و روح او را ازبین نبرید تنها بر چشمان و لب های خود مهر بزنید و سکوت کنید و از او دور شوید تا خداوند پاسخ او را بدهد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر