- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد یک یک برد شما را آنک مرا ببرد
2 آن را که بود آهن آهن ربا کشید وان را که بود برگ کهی کهربا ببرد
3 قانون لنگری به ثری گشت منجذب عیسی مهتری را جذب سما ببرد
4 هر حس معنوی را در غیب درکشید هر مس اسعدی را هم کیمیا ببرد
5 از غارت فنا و اجل ایمنست و دور آن کس که رخت خویش سوی انبیا ببرد
6 آن چشم نیک را نرسد هیچ چشم بد کو شمع حسن را ز ملاء در خلاء ببرد
7 ما از قضا به قاضی حاجت گریختیم کنچ از قضا رسید به طالب قضا ببرد
8 اینها گذشت ای خنک آن دل که ناگهش حسن و جمال آن مه نیکولقا ببرد